mohammad22_dubai

کلیـــــــــد گـــــم شــــــــده


 

چرا از من گذشتی خیلی ساده


تو که دونستی این مرد پیاده


جوونی شو پیه عشق تو داده


...


شنیدم گفتی از عاشقی سیرام


نگفتی با خودت من یه وقت بمیرم


حالا حق دل و از کی بگیرم


...


چرا از من گذشتی بی تفاوت



نه انگار عشقی بود نه روزگاری


نه پاییز و زمستون نه بهاری


چه جور دلت اومد تنهام بزاری


..



تو که رفتی چرا پیغوم می دادی


فلانی رو بگین یه روز سردی


کنارنیمکت باغچه همونجا


یه روزی عاشقانه بر میگردی
نوشته شده در سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:48 توسط mohammad22_dubai| |

چيزي نگو
قسم نخور
تموم حرفات يه دروغه
كسي نگفت خودم ديدم
خونه ي قلب تو شلوغه
چيزي نگو
لياقتت عشق مقدسم نبود
حس ميكنم نبودي و
بودنتم يه قصه بود

تو ديگه مردي و اين حرف آخره
بذار عشق تو از خاطرم بره
فكر مي كردم قلبت مال منه
اما انگار صد شاخه مي پره
اسمت و پاك كردم از توی دفترام
بيخودي قسم نخور ديگه سخت برام
تو رو باور داشتم و مي خواستمت
چرا آتيش كشيدي همه ي باورام


كسي نگفت بهم من خودم ديدم
اما راستش و بخواي يه چيزي نفهميدم
چرا وقتي تو رو از عشق خالي ديدم
به جاي گريه به حالت مي خنديدم
ميدونم واسه اينه كه ديگه بي ارزشي
واسه دل همه عروسك نمايشي
تو كه ميگذري ساده از اين همه عشق
لياقت نداري ديگه با من باشي


چيزي نگو
قسم نخور
تمام حرفات يه دروغه
كسي نگفت خودم ديدم
خونه ي قلب تو شلوغه
چيزي نگو
لياقتت عشق مقدسم نبود
حس ميكنم نبودي و
بودنتم يه قصه بود

نوشته شده در سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:47 توسط mohammad22_dubai| |


گفتم نرو پر پر میشم , گفتی میخوام رها باشم

گفتم آخه عاشق شدم , گفتی میخوام تنها باشم

گفتم دلم , گفتی بسوز , گفتم یه عمری باز هنوز

گفتم پس عمرم چی میشه , گفتی هدر شد شبو روز

گفتم آخه داغون میشم , گفتی به من خوش میگذره

گفتم بیا چشمام به تو , گفتی آخه کی میخره

گفتم منو جنس میبینی , گفتی آره بی قیمتی

گفتم یه روز کسی بودم با من نکن بی حرمتی

گفتم صدام میمیره باز , گفتی به درد بسوز بساز

گفتم حالا که پیر شدم , گفتی که از تو سیر شدم

گفتم تمنا میکنم , گفتی میخوام خوردت کنم

گفتم بیا بشکن تنو , گفتی فراموش کن منو

گفتی فراموش کن منو ....

نوشته شده در سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:46 توسط mohammad22_dubai| |

بده دستاتو به دستم
تا با هم كلبه بسازيم
كلبه اي پر از من و تو
از من و تو ما بسازيم
دور بشيم از همه مردم
واسه درد هم بميريم
با ستاره ها بخوابيم
با ترانه جون بگيريم
كلبه اي اندازه عشق
باغچه اي و حوض و گلدون
سر تو باشه رو شونم
مثل ليلا، مثل مجنون
تو بشي مادر گلها
من بشم باباي بارون

من واسه ی تو واسه من
كلبه اي مي خوام كه تو باغچش پر باشه از ياسمن
حياطشم، سرتاسرش باشه چمن
فقط واسه تو واسه من

تو كلبمون خدا باشه
خوشبختي مون قد تموم آسمون
صاف و بي انتها باشه

كلبه اي اندازه عشق
باغچه اي و حوض و گلدون
سر تو باشه رو شونم
مثل ليلا، مثل مجنون
تو بشي مادر گلها
من بشم باباي بارون

بده دستاتو به دستم
تا با هم كلبه بسازيم
كلبه اي پر از من و تو
از من و تو ما بسازيم
دور بشيم از همه مردم
واسه درد هم بميريم
با ستاره ها بخوابيم
با ترانه جون بگيريم
كلبه اي اندازه عشق
باغچه اي و حوض و گلدون
سر تو باشه رو شونم
مثل ليلا، مثل مجنون
تو بشي مادر گلها
من بشم باباي بارون

نوشته شده در سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:45 توسط mohammad22_dubai| |

هنوزم در پی اونم
که میشه عاشقش باشم
مثل دریای من باشه
منم چون قایقش باشم
هنوزم در پی اونم که عمری مرهمم باشه
شریک خنده و شادی رفیق ماتمم باشه
هنوزم درپی اونم که عشقش سادگی باشه
نگاه های پر از مهرش پناه خستگیم باشه


میگن جوینده یابندست
ولی پاهای من خستست
من حتی با همین پاها میرم تا حدی که جا هست


هنوزم درپی اونم
که اشکامو روی گونم
با اون دستهای پر مهرش کنه پاکو بگه جونم بگه جونم
نکن گریه منم اینجام
بزار دستاتو تو دستام
تو احساس منو میخوای منم ای وای تورو میخوام


خدایا عشق من پاکه
درسته عشقی از خاکه
منم اون عاشق خاکی که از عشق تو دل چاکه

 
هنوزم درپی اونم
که اشکامو روی گونم
با اون دستهای پر مهرش کنه پاکو بگه جونم بگه جونم
نکن گریه منم اینجام
بزار دستاتو تو دستام
تو احساس منو میخوای منم ای وای تورو میخوام
نوشته شده در سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:43 توسط mohammad22_dubai| |

میگن کلاغ غار غاری
تورور چه به باغ درباری
سکه نداری دون میخوای
عاشق مهربون میخوای
خوش بود دلم دوستم داری
میگن که تو حق نداری
یه دل خوشی داشتم اونم
ازم گرفتن اجباری
پیغوم رسید که اونورا
جا نیست واسه ی کوچیک ترا
آهای کلاغ دیوونه اونجا جای بزرگونه
خوش بود دلم یک کسی هست
یه عمر میشه به پاش نشست
به پاش نشست و مرد براش
غار غاری کرد تو سر سراش
میگن باید فرار کنم
دلمو آخه چی کار کنم
چه خاکی من بر سر این
تک دل بی قرار کنم
نوشته شده در سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:43 توسط mohammad22_dubai| |

 

 
زورکی نخند عزیزم
میدونم اومدی بازی
نمیخوام این آخرین بازی زندگیم ببازی
خودتو راحت کن و فکر کن که جبران گذشتست
از منم میگذره اما به دلت چاله نسازی


اومدی بشکنی بشکن از من ساده چی مونده
قبل تو هر کی بوده تموم تار و پود سوزونده
تو هم از یکی دیگه سوختی میخوای تلافی باشه
بیا این تو و دل و باقی احساسی که مونده


دل ما اونقده پارست
بودنش مرگ دوبارست
آسمون سینه ما
خیلی وقته بی ستاره ست
همینه که باقی مونه واسه دل خوشی تو بشکن
تیکه تیکه هامو بردن آخرینشم تو بکن


نمیخوام بگذره عمری خسته شی واسه فریبم
یقه تو نمیگیره هیچ کس آخه من اینجا غریبم
بزن و برو عزیزم مثل هر کس که زد و برد
طفلی این دل که همیشه به گناه دیگرون مرد


نفرتت رو از غریبه سر یک غریب خراب کن
خنده ی کوتاهمم رو بیا گریه کن عذاب کن
مهمم نیست که چه جرمی یا گناهی این سزاشه
باقیه دلم یه مشت خاک همینم میخوام نباشه
عقده های یک شکستو خالی کن سر دل من
دیگه متروک مونده و سرد خاک پیر ساحل من
از نگاهات خوب میفهمم که تو فکرت یه فریبه
بازی بسه پاشو بشکن من غریب و تو غریبه


دل ما اونقده پارست
بودنش مرگ دوبارست
آسمون سینه ما
خیلی وقته بی ستاره ست
همینه که باقی مونه واسه دل خوشی تو بشکن
تیکه تیکه هامو بردن آخرینشم تو بکن


نمیخوام بگذره عمری خسته شی واسه فریبم
یقه تو نمیگیره هیچ کس آخه من اینجا غریبم
بزن و برو عزیزم مثل هر کس که زد و برد
طفلی این دل که همیشه به گناه دیگرون مرد
نوشته شده در سه شنبه 3 آبان 1390برچسب:,ساعت 12:41 توسط mohammad22_dubai| |

 

بابا بی خیال دیگه ناز کردن هم حدی داره   
ما که رفتیم بعد ما تازه می دونی کی دوست داره

 

**   
بابا بی خیال دیگه ناز کردن هم حدی داره   
ما که رفتیم بعد ما می دونی کی دوست داره

 

**   
روت کم کن دیگه تحفه که نیستی به خدا   
تمومش کن افهات بس کن این همه ادا 

 

** 
مگه ما چی کم گذاشتیم از مرام و معرفت   
که تو این جور با ما بد تا می کنی ای بی معرفت

 

**   
راستش بخوای دیگه خسته شدم رک بگمت   
به دلم نشسته بودی گندیدی بریدمت

 

**  
به خدا عشقی ذلت بیاره کشک عزیز   
جون هر چی مرد اینقدر دیگه آبرو نریز

 

**   
گفته بودم نفسی برام می رم تا آخرش   
نفسی که حرمتم رو بگیره می برمش

 

**  
دیگه اون دنیای پر رنگو چلچراغت نمی خوام   
واسه رو کم کنیتم شده سراغت نمی یام

 

**  
قاتی کردم بد رقم می خوام که قیدت بزنم   
می خوام این دندون عاریه رو از ته بکنم

 

**   
عشقی که ما پیشیم بی شیله پیله صادق   
همه مردم می دونن که مشکی اند عاشق

نوشته شده در یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:,ساعت 13:53 توسط mohammad22_dubai| |

خدا رو چه دیدی شاید با تو باشم


شاید با نگاهت از این غم رها شم


خدا رو چه دیدی شاید غصه رد شد


دلم راه و رسم این عشق و بلد شد


هنوز بی قرارم به یاد نگاهت


نشستم تو بارون بازم چشم براهت


خدا رو چه دیدی تو شاید بمونی


شاید غصه هام  تو چشمام بخونی


خدا رو چه دیدی شاید دل سپردی


شاید عشقمون و تو از یاد نبردی


هنوز بی قرارم به یاد نگاهت


نشستم تو بارون بازم چشم براهت


تو ترسی نداری از عشق و جدایی


می خوای پر بگیری به سمت رهایی


برای تو موندن دلیلی نداره


برات حرف رفتن شده راه چاره


خدا رو چه دیدی تو شاید بمونی


شاید غصه هام و تو چشمام بخونی


خدا رو چه دیدی شاید دل سپردی


شاید عشقمون و تو از یاد نبردی


 

نوشته شده در یک شنبه 1 آبان 1390برچسب:,ساعت 13:27 توسط mohammad22_dubai| |


Power By: LoxBlog.Com